
خانهام ابري است
يکسره روي زمين ابري ست با آن.
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد ميپيچد…
نیما یوشیج
خانهای ابری؟! نیما از کدام خانه حرف میزند؟ یکسره روی زمین ابری ست با آن…
خانهای در ابرها حکایت خانه نیما در یوش است؛ یوش مهآلود از توابع بخش بلده از شهرستان نور از استان مازندران ایران. با بارها و بارها خواندن این شعر و ازایندست اشعار نیما یوشیج، قطعاً کنجکاو خواهید شد که نیما از کجا صحبت میکند. کار سختی نیست، بعدازاین که ویلای مناسب خود را در مازندران پیدا کردید و قصد سفر از یکی از جادههای هراز و چالوس را داشتید، در میانه راه تابلوی کوچک بهسوی یوش را میبینید. بعد از یکی دو ساعت راندن در جادهای زیبا و سرسبز به یوش میرسید. هرچقدر یوش زمستانهای سرد و پربرفی را تجربه میکند، اما در سه فصل دیگر سال خوش آبوهواست.
این روستای کوچک اما زیبا که بهواسطه فرزند شاعر خود مشهور شده است، در دهستان شیخ فضلالله نوری واقعشده است. تعداد خانوار ساکن در این روستای کوچک اندکی بیش از 50 خانوار است، اما برای ارزیابی عظمت یوش همان نیما هم کافی ست. عمده تأمین معاش یوش نشینان از دامداری، باغداری و پرورش زنبورعسل میگذرد و محصولات آن شیر، سرشیر، پنیر، کره، ماست، قرهقروت، گردو، زردآلو، گیلاس، فندق، سیب، آلو، لواشک و عسل است.
وقتی به یوش بروید با یک تیر چند نشان زدهاید؛ هم خانه پدر شعر نوی فارسی را دیدهاید، هم روستای یوش با آن معماری خاص و کوچهباغهای زیبا و هم طبیعی زیبا و کمتر دستخورده.
روستای مهآلود یوش منبع الهام بسیاری از اشعار نیما بوده است. نیما تا 12 سالگی خود را در یوش گذراند و پسازآن هم هرگز زادگاه خود را فراموش نکرد. تصاویر بسیاری از نیما در حال چوپانی یا شکار در یوش وجود دارد که نشان میدهد نیما هرازگاهی خود را به یوش میرسانده و از بودن در آنجا لذت میبرده است.
خانهی نیما بازمانده از دوره قاجار است و پدر و پدربزرگ او هم در آن زیستهاند. این خانه دارای سه ورودی، شاهنشین و تعداد زیادی اتاق است که بهواسطه تزئینات معماری و گچبریهای زیبا، از بناهای شاخص مازندران محسوب میشود. خانه نیما آرامگاه او هم محسوب میشود. او که در سال 1338 دار فانی را وداع گفت وصیت کرد که پیکر او را به یوش منتقل کنند. به همین دلیل پیکر او ابتدا در تهران به امانت گذاشته شد و سپس در سال 1372 به یوش منتقل و در خانه خود به خاک سپرده شد.